دیروز فقط کلاس اولی ها آمده بودند با این حال به مدرسه رفتم. شور و شوق عجیبی حاکم بود. بیش تر بچّه ها باشادی این طرف وآن طرف می دویدند . البته بعضی از آن هاهم گریه می کردند، عدّه ای نیز ساکت و آرام گوشه ی حیاط ایستاده بودند.انگار همه هیجان زده بودند حتی آنهایی که آرام به نظر می رسیدند . هیجان پدر ومادر ها از بچّه ها بیش تر بود. شاید هم این صحنه ها خاطرات کودکی واولین روز دبستان را به یادشان می آورد .چون خودم هم ناخود آگاه آن روزرا به خاطرآوردم وچهره ی مهربان معلّم کلاس اولم آقای کیا الحسینی در نظرم مجسم شد.از همین جا به ایشان سلام می کنم وبردست های پر محبّتش بوسه می زنم . امیدوارم ایشان وهمه ی آموزگاران واستادانم همیشه سلامت باشند .
:: امتیاز: |
|
نتیجه : 5 امتیاز توسط 5 نفر
مجموع امتیاز : 161 |
|
:: بازدید : 1118